سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خوش رفتاری، دوستی را پایدار می کند . [امام علی علیه السلام]

با عرض سلام خدمت نویسنده یادداشت‌های یک شهید زنده!

قبل از هر کلامی باید تشکری جانانه کنم از تلاش در این عرصه‌ای که به آن قدم نهاده‌اید.‌ امیدوارم دعای خیر تمام کسانی که امید به این راه بسته‌اند همراهتان باشد. می‌خواستم نکته‌ای در رابطه با یادداشتهای شما یادآور شوم.

با نگاهی به زندگی شهدا می‌توان مؤلفه‌هایی را شمرد که جزء مرام آنهاست؛ مثل آرمان‌خواهی و نگاه جهانی به مسائل. که الحق و الانصاف به خوبی به آن اشاره کرده‌اید. ولی آیا این مؤلفه به خودی خود دارای ارزش است؟ آیا هیچ مقدمه و مؤخره‌ای ندارد؟ در مورد همین قضیه لبنان، چرا حضرت امام با اعزام نیرو به آنجا مخالفت کردند و فرمودند که: هیچ مسئولیتی را در مورد این مسئله قبول نمی‌کند؟

از طرفی فقط شهدای ما این نوع نگاه آرمانی و جهانی را نداشتند. اصلاً باید گفت آرمان‌خواهی، ذات یک مبارزه است. چه‌گوارا، مارکس و تروتسکی و لنین و... هم دارای این مؤلفه‌ها بوده‌اند. حتی در مورد اسکندر و شارل و نادر و ناپلئون هم می‌توان این را مطرح کرد. همیشه یک آرمان و وعده دور باعث حرکت آدم‌ها شده است. آیا شما آدمی را سراغ دارید که جهاد و تلاش خودش را آغاز کند، ولی نداند به کجا می‌خواهد برسد؟ پس تفاوت چه‌گوارا و متوسلیان چیست که هر دو هجرت و غربت را برای مرام و زندگی‌شان برگزیده‌اند؟!

به نظر یک چیز در اینجا نادیده گرفته شده است؛ این همه تلاش و جهاد برای کدام آرمان است؟ اینجاست که بحث ارزش‌گذاری روی آرمان‌ها، تلاش‌ها و جهادها پیش می‌آید. آن وقت ذهن به این سو می‌رود که معیار ارزش‌گذاری آرمانها چیست؟ واقعاً چه چیزی بین شجاعت آدمی مثل لنین در سفر خطرناک و سرنوشت سازش در اوج بحران به مسکو و شجاعت آدمی مثل چمران در حرکتش به سمت پاوه تفاوت می‌گذارد.

بله! شجاعت و آرمان‌خواهی، بند تعلقات نبودن، خستگی‌ناپذیری، تسلیم نشدن در مقابل دشمن، سازش ناپذیری، آزادگی،‌ قناعت، توجه نکردن به قدرت و تکیه به اراده و توان ملت (نه نیروهای بیگانه،) دشمن‌شناسی، دوری از خودبینی و تصفیه‌‌حساب‌های شخصی، نگاه به مصلحت جمع و... همه خصوصیت‌ها و مؤلفه‌هایی است که در خصوص آنها می‌توان قلم‌فرسایی کرد. ولی واقعاً در مورد شهدا چه رشته‌ای است که تمام دانه‌های این تسبیح را به هم متصل کرد و نظمی مقدس بخشید و آنان را شمع محفل تاریخ بشریت کرد؟

جواب را باید در نیت‌ها جست‌وجو کرد؛ یعنی معیار ارزش‌گذاری آرمان‌ها نیت‌هاست. شهدا پذیرفته بودند که فقط خدا را در نظر بگیرند و فقط در مقابل او خود را پاسخ‌گو بدانند. و این را از رهبرشان آموخته بودند. خمینی آنگاه که خود را در مقابل امر الاهی می‌دید عمل می‌کرد؛ چه درس و مجاهدت علمی، چه فریاد و مبارزه و تبعید، چه سکوت و زهر‌ و آه. همه را می‌پذیرفت. حضرت امام در بیانات خود به این مطلب با عنوان «توحید» اشاره فرموده‌اند:

«این اصل به ما می‌آموزد که انسان، تنها در برابر ذات اقدس حق باید تسلیم باشد و از هیچ چیز و هیچ کسی نباید اطاعت کند. ما از این اصل اعتقادی، اصل آزادی بشر را می‌آموزیم که هیچ فردی حق ندارد انسانی و یا جامعه و ملتی را از آزادی محروم کند.

بنابراین انسان باید علیه بندها و زنجیرهای اسارت قیام کند و خود و جامعه خود را آزاد سازد تا تسلیم و بنده خدا باشند. از این جهت است که مقررات اجتماعی ما علیه قدرت‌های استبدادی و استعماری آغاز می‌شود».

از اینجاست که مبارزه آغاز می‌شود. از این ریشه است که مبارزه شاخ و برگ می‌یابد.

حالا می‌توان فهمید که چرا جوانان این مملکت هشت سال جان خود را روی دست گرفتند تا یک نظام الاهی را حفظ کنند و چرا در وصیت‌نامه خود قبل از همه چیز امام و ولی خود را در نظر گرفته‌اند؟ زیرا توحید، پایه‌ این نظام سیاسی است و با این نگاه است که می‌توان فهمید چگونه می‌توان بر سر آرمان عدالت‌خواهی و دست یافتن به قله‌های علمی دنیا جان خود را فدا کرد و افتخار کرد.

برای آنکه به گفته پیر جماران ما سر خاک با کسی جنگ نداریم این همه مقدمه است تا پرچم لااله‌الاالله را بر فراز قلل رفیع کرامت و بزرگواری به اهتزاز درآوریم.

 




کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط ارسلان سلطانی 87/3/10:: 12:29 صبح     |     () نظر